• وبلاگ : دخترعموپسرعمو
  • يادداشت : عشق و دوستي**********
  • نظرات : 2 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    سايت جالب وزيباي داريد اميدوارم موفق باشيد به ماهم يه سري بزن مطالب جالبي را گنجاندي
    ياد دارم در غروبي سرد سرد مي گذشت ازکوچه ما دوره کرد
    دادميزد:
    کهنه قالي ميخيرم , دسته دوم جنس عالي ميخريم
    کاسه وظرف سفالي ميخريم
    گرنداري کوزه خالي ميخريم
    اشک در چشمان بابا حلقه بست
    عاقبت آهي کشيد بغضش شکست
    گفت : اول ماه است ونان در سفره نيست
    گفت : اي خدا شکرت ولي اين زندگيست ؟
    بوي نان تازه هوشش برده بود
    اتفاقا مادرم هم روزه بوده
    خواهرم بي روسري بيرون دويد
    گفت آقا:
    سفره خالي ميخريد ؟<ءءءءءءءءءءءء